Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . تعمیرکار
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
repairman
/ɹɪpˈɛɹmən/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
تعمیرکار
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تعمیرکار
سرویسکار
مکانیک
تصاویر
کلمات نزدیک
repairer
repair shop
repair
rep
reorganize
reparation
reparations
repartee
repast
repatriate
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان