Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . تاوان
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
reparation
/ˌrɛpəˈreɪʃən/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
تاوان
جبران خسارت، غرامت (جمع)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
غرامت
مترادف و متضاد
amends
compensation
1.financial reparations
1. غرامت مالی
2.to make reparation to someone
2. به کسی تاوان دادن [جبران کردن خسارت کسی]
تصاویر
کلمات نزدیک
repairman
repairer
repair shop
repair
rep
reparations
repartee
repast
repatriate
repatriation
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان