[اسم]

reparation

/ˌrɛpəˈreɪʃən/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 تاوان جبران خسارت، غرامت (جمع)

معادل ها در دیکشنری فارسی: غرامت
مترادف و متضاد amends compensation
  • 1.financial reparations
    1. غرامت مالی
  • 2.to make reparation to someone
    2. به کسی تاوان دادن [جبران کردن خسارت کسی]
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان