[اسم]

reptile

/ˈrɛptaɪl/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 خزنده

معادل ها در دیکشنری فارسی: خزنده
specialized
  • 1.A crocodile is a reptile that is more nimble in the water than out of it.
    1. کروکدیل خزنده‌ای است که در آب فرزتر است تا در خشکی.
  • 2.Reptiles are kept in the museum's large hall.
    2. خزندگان در تالار بزرگ موزه نگهداری می‌شوند.
  • 3.The lizard is a reptile with a very slender body.
    3. مارمولک خزنده‌ای با بدنی بسیار لاغر است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان