[صفت]

reputable

/ˈrɛpjətəbəl/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more reputable] [حالت عالی: most reputable]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 آبرومند خوشنام، مشهور

معادل ها در دیکشنری فارسی: باآبرو خوشنام نیکنام
مترادف و متضاد respectable disreputable
  • 1.He was a reputable businessman.
    1. او یک تاجر [کاسب] آبرومند بود.
  • 2.the most reputable critic
    2. خوشنام‌ترین منتقد
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان