Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . خرابه
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
ruins
/ˈruːɪnz/
غیرقابل شمارش
1
خرابه
بقایا
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ویرانه
1.We visited the ruins of a Norman castle.
1. ما از خرابههای قصر نورمن بازدید کردیم.
تصاویر
کلمات نزدیک
ruinously
ruinous
ruined
ruin
rugger
ruiz
rule
rule of law
rule of thumb
rule out
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان