[فعل]

to run up against

/ɹˈʌn ˌʌp ɐɡˈɛnst/
فعل گذرا
[گذشته: ran up against] [گذشته: ran up against] [گذشته کامل: run up against]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 (با دشواری یا مشکل) روبه‌رو شدن مواجه شدن

  • 1.The government is running up against considerable opposition to its tax reforms.
    1. دولت با مخالفت قابل‌توجهی با اصلاحات مالیات‌اش روبه‌رو است.
  • 2.The plans for the new bridge ran up against strong local opposition.
    2. برنامه‌های پل جدید با مخالفت شدید افراد محلی مواجه شد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان