[اسم]

sanctuary

/ˈsæŋktʃueri/
قابل شمارش
[جمع: sanctuaries]

1 پناهگاه سرپناه

معادل ها در دیکشنری فارسی: پناهگاه مامن
مترادف و متضاد reserve shelter
  • 1.The government offered sanctuary to 4000 refugees.
    1. دولت به 4000 مهاجر سرپناه داد.
a bird sanctuary
یک پناهگاه پرندگان

2 حرم مطهر معبد، مکان مقدس

  • 1.Women were forbidden to enter the sanctuary.
    1. به زنان اجازه ورود به حرم مطهر داده نمی‌شد.
the sanctuary of Poseidon
معبد پوزئیدون
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان