Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . متفرق
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
scattered
/ˈskætərd/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more scattered]
[حالت عالی: most scattered]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
متفرق
پراکنده
معادل ها در دیکشنری فارسی:
افشان
پراکنده
متفرق
1.The scattered crowd ran when the rain started.
1. جمعیت متفرق شده با شروع باران فرار کردند.
تصاویر
کلمات نزدیک
scatterbrained
scatterbrain
scatter
scathing criticism
scathing
scattered clouds
scattered showers
scattering
scavenge
scavenger
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان