Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . تست هنرپیشگی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
screen test
/ˈskriːn test/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
تست هنرپیشگی
تست دوربین
1.He asked Redford to read the script and take a screen test.
1. او از "ردفورد" خواست تا از روی فیلمنامه بخواند و تست دوربین بدهد.
2.She had a screen test for the role of Scarlett O’Hara.
2. او برای نقش "اسکارلت اوهارا" تست هنرپیشگی داد.
تصاویر
کلمات نزدیک
screen saver
screen pass
screen
screech
scree
screen-print
screening
screenplay
screenwriter
screw
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان