[اسم]

semi-final

/ˌsem.iˈfɑɪ.nəl/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 نیمه‌نهایی

معادل ها در دیکشنری فارسی: نیمه نهایی
  • 1.She's the youngest player ever to get through to a semi-final.
    1. او جوان‌ترین بازیکنی است که تا حالا از (مرحله) نیمه‌نهایی گذشته‌است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان