Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . راضی شدن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to settle for
/ˈsɛtəl fɔr/
فعل گذرا
[گذشته: settled for]
[گذشته: settled for]
[گذشته کامل: settled for]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
راضی شدن
to settle for something
به چیزی راضی شدن
1. England will have to settle for third or fourth place.
1. انگلیس باید به جایگاه [مقام] سومی یا چهارمی راضی شود.
2. In the end they had to settle for a draw.
2. در پایان، آنها مجبور شدند به تساوی راضی شوند.
تصاویر
کلمات نزدیک
settle down
settle a disagreement
settle
setting
setter
settle in
settle on
settle up
settled
settlement
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان