[قید]

sharply

/ˈʃɑrpli/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 به‌شدت

مترادف و متضاد intensely severely
  • 1.My mouth stings sharply.
    1. دهانم به‌شدت می‌سوزد.
  • 2.Sales sharply declined last month.
    2. فروش در ماه گذشته به‌شدت کاهش یافت.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان