[صفت]

sheer

/ʃɪr/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 محض مطلق

معادل ها در دیکشنری فارسی: صرف محض
مترادف و متضاد utter
  • 1.I only agreed out of sheer desperation.
    1. من تنها از سر درماندگی محض موافقت کردم.

2 زیاد بزرگ، عظیم

  • 1.The delays are due to the sheer volume of traffic.
    1. تأخیرها به خاطر حجم زیاد ترافیک است.
  • 2.We were impressed by the sheer size of the cathedral.
    2. ما تحت‌تأثیر اندازه عظیم کلیسای جامع قرار گرفته بودیم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان