Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . پرداختن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to shell out
/ʃɛl aʊt/
فعل گذرا
[گذشته: shelled out]
[گذشته: shelled out]
[گذشته کامل: shelled out]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
پرداختن
مترادف و متضاد
pay
1.My father shelled out a lot of money to have his house painted.
1. پدرم پول زیادی برای رنگ کردن خانه اش پرداخت.
توضیح درباره اصطلاح shell out
این اصطلاح به معنای "در آوردن مغز آجیل از پوسته اش" است و به صورت استعاری برای در آوردن پول از جیب برای پرداخت چیزی استفاده می شود.
تصاویر
کلمات نزدیک
shell
shelf life
shelf
sheitel
sheila
shell shock
shellfish
shellsuit
shelly
shelter
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان