[اسم]

shelter

/ˈʃel.t̬ər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 پناهگاه سرپناه

shelter of ...
سرپناه ...
  • We reached the shelter of the caves.
    ما به سرپناه غارها رسیدیم.
shelter for ...
سرپناه برای ...
  • a shelter for battered women
    سرپناهی برای زنان کتک‌خورده
to find shelter
سرپناه پیدا کردن
  • He slept wherever he could find shelter.
    او هر جا می‌توانست سرپناهی پیدا کند می‌خوابید.
a homeless shelter
پناهگاه بی‌خانمانان
an emergency shelter
پناهگاه اضطراری
animal shelter
پناهگاه حیوانات

2 پناه

to take/seek shelter (from something)
پناه گرفتن (از چیزی)
  • People were seeking shelter from the gunfire.
    مردم داشتند از رگبار گلوله پناه می‌گرفتند.
to give/provide shelter
سرپناه دادن/فراهم کردن
  • The trees gave shelter from the wind.
    درخت‌ها از (گزند) باد سرپناه فراهم می‌کردند.
[فعل]

to shelter

/ˈʃel.t̬ər/
فعل گذرا
[گذشته: sheltered] [گذشته: sheltered] [گذشته کامل: sheltered]

3 محافظت کردن پناه دادن

معادل ها در دیکشنری فارسی: محافظت کردن
to shelter somebody/something from somebody/something
کسی/چیزی را در برابر کسی/چیزی محافظت کردن
  • The trees shelter the house from the wind.
    درخت‌ها در برابر باد از خانه محافظت می‌کنند.
to shelter somebody/something
به کسی/چیزی پناه دادن
  • helping the poor and sheltering the homeless
    کمک کردن به فقرا و پناه دادن به بی‌خانمان‌ها

4 پناه گرفتن

to shelter from something
پناه گرفتن از چیزی
  • Let's shelter from the rain under that tree.
    بیا از [به‌خاطر بارش] باران زیر آن درخت پناه بگیریم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان