Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . کار به جاهای باریک رسیدن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[عبارت]
shit hits the fan
/ʃˈɪt hˈɪts ðə fˈæn/
1
کار به جاهای باریک رسیدن
کار به جاهای باریک کشیدن، چیزی دردسرساز شدن
culturally sensitive
informal
1.I don't want to be here when the shit hits the fan.
1. نمیخواهم وقتی که کار به جاهای باریک میرسد، اینجا باشم.
2.Shit will hit the fan if mom and dad find out I took the car out without their permission.
2. کار به جاهای باریک خواهد رسید اگر مامان و بابا بفهمند که من اتومبیل را بدون اجازه آنها بیرون بردم.
تصاویر
کلمات نزدیک
shit rag
shit or get off the pot
shit all over
scare the shit out of
pile of shit
shitass
shitbox
shitfaced
shithead
shithouse
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان