Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . واقع شده
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
situated
/ˈsɪʧuˌeɪtɪd/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
واقع شده
واقع در
معادل ها در دیکشنری فارسی:
واقع
1.The school is situated near the park.
1. مدرسه در نزدیکی پارک واقع شده است.
تصاویر
کلمات نزدیک
situate
sitting tenant
sitting room
sitting in a catbird seat
sitting duck
situation
situation comedy
situations vacant
six
six-pack
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان