[اسم]

situation

/ˌsɪtʃ.uˈeɪ.ʃən/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 وضعیت موقعیت

معادل ها در دیکشنری فارسی: وضعیت وضع موقعیت
مترادف و متضاد affairs circumstances state
  • 1."Would you get involved in this dispute?" "It would depend on the situation."
    1. «در این مشاجره دخالت می‌کنی؟» «بستگی به موقعیت دارد.»
to be in a ... situation
در وضعیت ... بودن
  • 1. I was in a situation where I didn’t have cash handy.
    1. در موقعیتی بودم که پول نقد در دسترس نداشتم.
  • 2. to be in a difficult situation
    2. در وضعیت دشواری بودن
economic/financial/political... situation
وضعیت اقتصادی/مالی/سیاسی و...
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان