Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . دلباخته
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
smitten
/ˈsmɪtn/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more smitten]
[حالت عالی: most smitten]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
دلباخته
عاشق، شیفته، شیدا
معادل ها در دیکشنری فارسی:
عاشق
humorous
1.From the moment they met, he was completely smitten by her.
1. او لحظهای که همدیگر را دیدند، او کاملا عاشق و دلباخته او شد.
تصاویر
کلمات نزدیک
smithy
smith
smirk
smilingly
smiling
smock
smog
smoke
smoke alarm
smoke bomb
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان