[قید]

softly

/ˈsɑft.li/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 آهسته یواش

معادل ها در دیکشنری فارسی: به‌آهستگی آهسته به نرمی نرم‌نرمک
مترادف و متضاد gently quietly loudly
  • 1.She spoke so softly it was hard to hear her.
    1. او به قدری آهسته صحبت کرد که شنیدن [حرف‌های] او سخت بود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان