[قید]

soon

/suːn/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 به زودی زود

معادل ها در دیکشنری فارسی: بزودی زود به زودی قریبا
مترادف و متضاد early quickly shortly late later
  • 1.I soon realized the mistake.
    1. من زود متوجه اشتباه شدم.
  • 2.We’ll be home soon.
    2. زود به خانه برخواهیم گشت.
see you soon
خداحافظ/فعلا [به زودی می‌بینمت]
  • I'll see you soon!
    به زودی می‌بینمت [خداحافظ]!
soon after
زود بعد از [مدت کوتاهی بعد از]
  • She sold the house soon after her husband died.
    او خانه را مدت کوتاهی بعد از اینکه شوهرش فوت کرد فروخت.
how soon
چقدر زود
  • How soon can you get here?
    چقدر زود می‌توانی خودت را به اینجا برسانی؟
as soon as possible
هر چه زودتر
  • Please send it as soon as possible.
    لطفا هرچه زودتر آن را ارسال کنید.
the sooner..., the sooner...
هر چه زودتر...، زودتر ....
  • The sooner we set off, the sooner we will arrive.
    هر چه زودتر راه بیفتیم، زودتر می‌رسیم.
all too soon
خیلی زود
  • All too soon the party was over.
    خیلی زود مهمانی تمام شد.
کاربرد قید soon به معنای به زودی یا زود
معادل فارسی قید soon "به زودی" یا "زود" است. این قید به آینده نزدیک که قرار است در آن اتفاقی بخصوص بیفتد، اشاره می کند. مثال:
"!I'll see you soon" (به زودی میبینمت!)
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان