Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . بوی گند
2 . بوی گند دادن
3 . افتضاح بودن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
stink
/stɪŋk/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
بوی گند
بوی متعفن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بوی گند
1.What a terrible stink!
1. چه بوی گند وحشتناکی!
[فعل]
to stink
/stɪŋk/
فعل ناگذر
[گذشته: stank]
[گذشته: stank]
[گذشته کامل: stunk]
صرف فعل
2
بوی گند دادن
بوی تعفن دادن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بو دادن
informal
مترادف و متضاد
reek
1.That fish stinks!
1. آن ماهی بوی گند میدهد!
3
افتضاح بودن
مزخرف بودن، گند بودن
informal
مترادف و متضاد
suck
1.This job really stinks!
1. این شغل واقعاً افتضاح است!
توضیحاتی در رابطه با stink
stink در مفهوم لغوی بهمعنای "بوی گند دادن" است. ولی در مفهوم اصطلاحی بهمعنای "افتضاح بودن" و "مزخرف بودن" اشاره دارد.
تصاویر
کلمات نزدیک
stingy
stingray
stinging nettle
stinging
stinginess
stink eye
stinking
stint
stipend
stipulate
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان