-
1.I’ve got to study tonight.
1.
من باید امشب درس بخوانم.
-
2.Studying math is always tiring.
2.
ریاضی خواندن همیشه خستهکننده است.
-
I would like to study other languages, too.
من دوست دارم زبانهای دیگر را نیز بخوانم [بیاموزم].
-
My brother studied at the Royal College of Art.
برادرم در کالج سلطنتی هنر درس خواند.
-
He was a composer who studied under Nadia Michales.
او آهنگسازی بود که تحت نظر "نادیا مایکلز" آموزش دید.
-
Nina is studying to be an architect.
"نینا" دارد درس میخواند تا معمار شود.
کاربرد فعل study به معنای درس خواندن، مطالعه کردن
از معادلهای فعل study در فارسی میتوان "درس خواندن"، "مطالعه کردن" و "آموختن" را نام برد. فعل study بهطور کلی به سپری کردن زمان به منظور یادگیری و خواندن چیزی با موضوعی بهخصوص اشاره دارد. این عمل هم میتواند در خانه و به تنهایی انجام شود و هم میتواند در مدرسه و دانشگاه با همکلاسیها و دوستان صورت گیرد. مثال:
".I’ve got to study tonight" (من باید امشب درس بخوانم.)
".I would like to study other languages, too" (من دوست دارم زبانهای دیگر را نیز بخوانم [بیاموزم].)