Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . خط مترو
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
subway line
/ˈsʌˌbweɪ laɪn/
قابل شمارش
1
خط مترو
1.we have limited subway lines in our city.
1. ما خطوط متروی محدودی در شهرمان داریم.
تصاویر
کلمات نزدیک
subway
subvert
subversive
subversion
suburbs
subway station
succeed
succeeding
success
success story
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان