Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . چاپلوسی کردن
2 . به داخل جذب کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to suck up
/ˈsʌk ˈʌp/
فعل ناگذر
[گذشته: sucked up]
[گذشته: sucked up]
[گذشته کامل: sucked up]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
چاپلوسی کردن
پاچهخواری کردن، تملق گفتن
disapproving
informal
1.She kept sucking up to the teachers, especially Mrs Clements.
1. او مدام پاچهخواری معلمها را میکرد، مخصوصاً خانم "کلمنتس".
2
به داخل جذب کردن
داخل کشیدن
1.It's this low internal air pressure of the vacuum cleaner that allows it to suck up dirt and small objects.
1. فشار پایین هوای داخل جاروبرقی است که به آن این امکان را میدهد که گردوخاک و اشیای کوچک را به داخل بکشد.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
suck
such
succumb
succulent
succotash
sucker
sucker punch
suckerfish
sucking
sucking fish
کلمات نزدیک
suck
suchlike
such as
such and such
such
sucker
suckle
suckling
sucrose
suction
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان