[تخصیص گر]

such

/sʌtʃ/
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 چنین

معادل ها در دیکشنری فارسی: این‌جور این‌سان چنان چنین
  • 1.It's difficult to know how to treat such cases.
    1. دانستن آنکه چطور چنین موارد (پزشکی) را درمان کرد، سخت است.
  • 2.There's no such things as ghosts.
    2. چنین چیزی به عنوان روح وجود ندارد.

2 خیلی

  • 1.He wears such strange clothes.
    1. او لباس‌های خیلی عجیبی می‌پوشد.
  • 2.It was such a nice day that we decided to go to the beach.
    2. هوا خیلی [به قدری] خوب بود که ما تصمیم گرفتیم به ساحل برویم.
[ضمیر]

such

/sʌtʃ/

3 جور طور

  • 1.Our lunch was such that we don't really need an evening meal.
    1. ناهار ما جوری بود که ما دیگر واقعا نیازی به شام نداشتیم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان