2.
The scientists are taking water samples from the river.
2.
دانشمندان دارند از رودخانه نمونه آب میگیرند.
to take something out of something
چیزی را از چیزی گرفتن
Part of her article is taken straight out of my book.
بخشی از مقاله او مستقیماً از کتاب من گرفته شدهاست.
to take a decision
تصمیم گرفتن
You have to take a decision now.
الان باید تصمیم بگیری.
to take a class/a course
کلاس/دوره آموزشی برداشتن
Did you take a biology class?
آیا کلاس زیستشناسی برداشتی؟
to take an order/a message
سفارش/پیام گرفتن
Can I take a message?
میتوانم پیغامتان را بگیرم [یادداشت کنم]؟
to take a day off
یک روز مرخصی گرفتن
I really need to take a day off.
واقعا نیاز دارم یک روز مرخصی بگیرم.
to take a photo/video
عکس/فیلم گرفتن
She took some great photos of the children.
او چندین عکس خوب از بچهها گرفت.
to take something/somebody seriously
چیزی/کسی را جدی گرفتن
She doesn't take me seriously.
او مرا جدی نمیگیرد.
کاربرد فعل take به معنای گرفتن
فعل take در مفهوم "گرفتن" به بهدست آوردن و یا گرفتن هر چیزی میتواند اشاره داشته باشد.
2
مصرف کردن (دارو یا مواد مخدر)
خوردن
مترادف و متضاد
consume
drink
eat
to take food
چیزی خوردن
Do you take sugar in your coffee?
با قهوهات شکر میخوری؟
to take a drug/medication/pill ...
مواد مخدر/دارو/قرص و... مصرف کردن [خوردن]
1.
Do you think she takes drugs?
1.
آیا فکر میکنی او مواد مخدر مصرف میکند؟
2.
He has never taken a pill in his life.
2.
او در (تمام) زندگیاش، حتی یک قرص هم نخورده است.
3.
Take this medicine three times a day.
3.
این دارو را سهبار در روز بخور.
کاربرد فعل take به معنای خوردن و مصرف کردن
معادل فارسی فعل take در این مفهوم "خوردن" و "مصرف کردن" است. فعل take در اینجا اشاره به خوردن و یا مصرف کردن دارو دارد. ولی بهطور کلی برای خوردن غذا یا نوشیدنی نیز میتوان از این فعل استفاده کرد.
کاربرد فعل take به معنای رفتن (با وسایل نقلیه عمومی) یا استفاده کردن (از وسایل نقلیه عمومی)
فعل take در اینجا به مفهوم "رفتن (با وسایل نقلیه عمومی)" یا "استفاده کردن (از وسایل نقلیه عمومی)" است. فعل take در این مفهوم به استفاده از هرگونه وسیله نقلیه، راه و یا جادهای برای رفتن به جایی اشاره دارد. مثال:
".Then, we can take a cab" (بعد، میتوانیم یک تاکسی بگیریم.)
"?Are you taking the train to Chicago" (آیا با قطار به "شیکاگو" میروی؟)
"to take the coast road" (از جاده ساحلی رفتن)
مترادف و متضاد
accept
get
receive
refuse
reject
turn down
to take something
چیزی را قبول کردن
1.
Are you going to take the job?
1.
آیا قصد داری آن کار را قبول کنی؟
2.
Do they take credit cards here?
2.
اینجا کارت اعتباری میپذیرید؟
3.
We don't take cash.
3.
ما پول نقد قبول نمیکنیم.
کاربرد فعل take به معنای قبول کردن و پذیرفتن
از معانی فعل take میتوان به "قبول کردن" و "پذیرفتن" اشاره کرد. در اینجا فعل take بیانگر پذیرش چیزی یا کاری توسط یک فرد و سازمان و... یا مجاب کردن کسی به پذیرش چیزی است.
فعل take به معنای "پوشیدن" نیز است. take یا پوشیدن، هم به لباس و هم به کفش اشاره دارد. البته به نوعی بیانگر الزام نیز است. به مثال زیر توجه کنید:
".I take a size 12 in pants" (من شلوار سایز 12 میپوشم.)
نکته: مثال بالا در واقع به نوعی بیانگر آن است که فقط سایز 12 اندازه من است و من باید سایز 12 بپوشم نه سایزی دیگر.
6
(امتحان) دادن
مترادف و متضاد
carry out
execute
perform
give a test
to take an exam/a test ...
آزمون/تست و... دادن
1.
Should I take the exam right now or later?
1.
باید همین الان امتحان بدهم یا بعداً؟
2.
This is the last exam for you to take.
2.
این آخرین امتحانی است که میدهی.
3.
When did you take your driving test?
3.
کی آزمون [امتحان] رانندگی دادی؟
کاربرد فعل take به معنای امتحان دادن
یکی از معانی فعل take در فارسی "امتحان دادن" است. منظور از امتحان در اینجا میتواند هر نوع امتحانی باشد (امتحان رانندگی و امتحان پایان ترم و...) مثال:
".When did you take your driving test" (کی امتحان رانندگی دادی؟)
7
تحمل کردن
مترادف و متضاد
bear
endure
stand
to take somebody/something
کسی/چیزی را تحمل کردن
1.
How can you take this woman? She is terrible.
1.
چطور میتوانی این زن را تحمل کنی؟ (اخلاق) او افتضاح است.
2.
I don't have to take your abuses.
2.
مجبور نیستم سوءاستفادههای تو را تحمل کنم.
I can't take it (anymore)
(بیش از این) نمیتوانم تحمل کنم
We argue all the time and I can't take it any more.
ما تمام وقت بحث میکنیم و من نمیتوانم بیش از این تحمل کنم.
کاربرد فعل take به معنای تحمل کردن
فعل take در مفهوم " تحمل کردن" اشاره دارد به توانایی یک فرد در تحمل یک فرد یا یک چیز دیگر در شرایط متفاوت. البته گاهی به میزان تحمل یا صبر یک فرد نیز اشاره میکند. مثال:
".We argue all the time and I can't take it any more" (ما تمام وقت بحث میکنیم و من نمیتوانم بیش از این تحمل کنم.)
8
نیاز داشتن
خواستن
مترادف و متضاد
ask
demand
need
require
to take something
به چیزی نیاز داشتن
1.
It doesn't take much to make her angry.
1.
عصبانی کردن او، چیز زیادی نیاز ندارد [او به راحتی عصبانی میشود].
2.
The verb ‘rely’ takes the preposition ‘on’.
2.
فعل "وابسته بودن" به حرف اضافه "به" نیاز دارد.
3.
This sense of the verb 'give' takes two objects.
3.
این معنی فعل "دادن" دو مفعول میخواهد [به دو مفعول نیاز دارد].
کاربرد فعل take به معنای خواستن و آمدن
یکی از معانی فعل take "خواستن" است. فعل take یا خواستن، در اینجا اشاره دارد به التزام یا نیاز به چیزی برای انجام شدن یک عمل، فرایند و یا کامل شدن یک ساختار. مثال:
".This sense of the verb 'give' takes two objects" (این معنی فعل "دادن" دو مفعول میخواهد.)
9
خریدن
مترادف و متضاد
buy
get
purchase
to take something
چیزی را خریدن
1.
I take my clothes from that store.
1.
من از آن مغازه لباس میخرم.
2.
I think I'll take it.
2.
به نظرم آن را بخرم [فکر کنم همین را بخرم].
3.
I'm not going to buy the shirt but I take the shoes.
3.
این پیراهن را نمیخرم اما کفشها را میخرم.
کاربرد فعل take
فعل take در این مفهوم معادل فعل buy یا خریدن است. این فعل در این مفهوم در فارسی، میتواند معادل گرفتن و بردن نیز باشد، البته گرفتن یا بردن چیزی پس از خریدن آن. مثال:
."I think I'll take it" [به نظرم آن را بخرم] یا [فکر کنم همین را ببرم یا بگیرم].
10
(از مسیر بهخصوصی) رفتن
مترادف و متضاد
travel by
travel on
to take a path/route ...
از مسیری/راهی و... رفتن
1.
Take the A43 towards Bicester.
1.
از مسیر [جاده] A43 به سمت "بایسستر" برو.
2.
Take the next exit.
2.
از خروجی بعدی برو.
3.
Take the second turning on the left.
3.
از دومین دوراهی سمت چپ برو.
کاربرد فعل take
فعل take در مفهوم "از مسیر (بهخصوصی) رفتن"، اشاره دارد به جاده یا مسیر مشخصی که شما برای رفتن به جایی از آن استفاده و عبور میکنید.
راه برای پیادهرفتن خیلی طولانی است؛ با ماشین میرسانمت.
to take somebody doing something
کسی را برای انجام کاری (به جایی) بردن
I'm taking the kids swimming later.
من بعداً بچهها را برای شنا (به استخر) خواهم برد.
to take somebody to do something
کسی را برای انجام کاری بردن
The boys were taken to see their grandparents most weekends.
پسرها را اکثر آخرهفتهها برای دیدن پدر بزرگ و مادربزرگشان میبردند.
to take something with
چیزی را همراه بردن
I take my cellphone with me everywhere I go.
من تلفن همراهم را هر جا بروم با خود میبرم.
کاربرد فعل take به معنای بردن
- فعل take به معنای "بردن" به حمل کردن، بردن و یا انتقال چیزی یا کسی از جایی به جای دیگر اشاره دارد. مثال:
".I take my cellphone with me everywhere I go" (من تلفن همراهم را هر جا بروم با خود میبرم.)
".A boy took us to our room" (یک پسر ما را به اتاقمان برد.)
3.
ما توانستیم در تنها دو برداشت بازی را در بیاوریم.
کاربرد اسم take به معنای برداشت
اسم take در اینجا به معنای "برداشت" است. take یا برداشت به تعداد دفعات فیلمبرداری از یک صحنه از فیلم گفته میشود. مثال:
".We managed to get it right in just two takes" (ما توانستیم در تنها دو برداشت بازی را در بیاوریم.)