[عبارت]

take effect

/teɪk ɪˈfɛkt/
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 اثر کردن شروع به کار کردن

معادل ها در دیکشنری فارسی: اثر کردن
  • 1.It takes about 20 minutes for the medicine to take effect.
    1. بیست دقیقه طول می کشد تا اثر دارو اثر کند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان