[صفت]

thankful

/ˈθæŋkfl/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more thankful] [حالت عالی: most thankful]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 خشنود و آسوده‌خاطر

  • 1.We were thankful that none of the children saw the accident.
    1. ما خشنود و آسوده‌خاطر بودیم که هیچ کدام از بچه‌ها تصادف را ندیدند.

2 ممنون قدردان، شکرگزار

  • 1.I was so thankful for his support.
    1. من به‌خاطر حمایتش از او بسیار ممنون بودم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان