[اسم]

thirst

/θɜrst/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 اشتیاق شوق

مترادف و متضاد desire longing
  • 1.He's always had a thirst for adventure.
    1. او همیشه اشتیاقی برای ماجراجویی داشته‌اشت.

2 تشنگی عطش

معادل ها در دیکشنری فارسی: تشنگی عطش
  • 1.We were all suffering from thirst.
    1. ما همگی داشتیم از تشنگی زجر می‌کشیدیم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان