[صفت]

tiny

/ˈtɑɪ.ni/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: tinier] [حالت عالی: tiniest]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 کوچک بسیار اندک، بسیار ریز

مترادف و متضاد minute trivial huge significant
  • 1.I was a tiny bit late.
    1. اندکی دیر کردم.
  • 2.The baby's tiny hands were so cute!
    2. دست‌های کوچک بچه خیلی ناز بودند!
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان