Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . مقبره
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
tomb
/tuːm/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
مقبره
آرامگاه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آرامگاه
بقعه
دخمه
مقبره
مزار
مدفن
قبر
1.He is buried in a marble tomb.
1. او در مقبرهای (ساختهشده) از سنگ مرمر دفن شدهاست.
تصاویر
کلمات نزدیک
tomato soup
tomato paste
tomato
tomas
tom, dick and harry
tombola
tomboy
tombstone
tomcat
tome
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان