Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . از شدت (چیزی) کاستن
2 . روشنتر کردن (رنگ)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to tone down
/toʊn daʊn/
فعل گذرا
[گذشته: toned down]
[گذشته: toned down]
[گذشته کامل: toned down]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
از شدت (چیزی) کاستن
ملایم کردن
1.You should really tone down the angry language in the article, or people won't take it seriously.
1. تو واقعاً باید از شدت لحن عصبانی مقاله بکاهی، وگرنه مردم آن را جدی نمیگیرند.
2
روشنتر کردن (رنگ)
کمرنگ کردن
1.Ask them to tone down orange and pink colors.
1. از آنها بخواه تا اندکی رنگهای نارنجی و صورتی را کمرنگتر کند.
تصاویر
کلمات نزدیک
tone deaf
tone
ton
tomorrow, liverpool is playing with arsenal.
tomorrow night
tone of voice
tone up
toner
tonga
tongs
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان