[اسم]

towel

/ˈtɑʊ.əl/
قابل شمارش
[جمع: towels]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 حوله

معادل ها در دیکشنری فارسی: حوله قدیفه
  • 1.She came downstairs wrapped in a towel.
    1. (در حالی که) به دورش حوله پیچیده بود از پله ها پایین آمد.
  • 2.towel rail
    2. جا حوله‌ای
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان