[فعل]

to tout

/taʊt/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: touted] [گذشته: touted] [گذشته کامل: touted]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 بلیت فروختن در بازار سیاه

2 تعریف کردن ستودن

مترادف و متضاد commend praise
  • 1.The critic touted Moby Dick as the greatest book in American literature.
    1. آن منتقد از "موبی دیک" به‌عنوان بهترین کتاب در ادبیات آمریکا تعریف کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان