[اسم]

transition

/trænˈzɪʃn/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 انتقال (از یک مرحله به مرحله دیگر) گذر، عبور، تغییر

معادل ها در دیکشنری فارسی: انتقال گذار
  • 1.The transition from childhood to adulthood
    1. گذر از دوران کودکی به دوران بزرگسالی
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان