Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . به میزان کافی پخته نشده
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
underdone
/ˌʌndərˈdʌn/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more underdone]
[حالت عالی: most underdone]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
به میزان کافی پخته نشده
نیمپز
1.I like my steak underdone.
1. من استیکم را نیمپز دوست دارم.
2.These potatoes are underdone - I'll put them back in the oven.
2. این سیبزمینیها کافی پخته نشدهاند؛ دوباره میگذارمشان در فر.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
undercover
underclothing
underclothes
underclass
underbody
underdrawers
underdress
underdressed
underemployed
underexpose
کلمات نزدیک
underdog
underdeveloped
undercut
undercurrent
undercover
underemployed
underestimate
underestimated
underfed
underfund
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان