[صفت]

underestimated

/ˈʌndəˈrɛstəˌmeɪtɪd/
غیرقابل مقایسه

1 کم تخمین زده شده دست کم گرفته شده

  • 1.The underestimated demand for tickets made the theater manager plan better for the next performance.
    1. قیمت کم تخمین زده شده ی بلیت ها مدیر سینما را مجبور کرد که برای نمایش بعدی برنامه ی بهتری بریزد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان