[جمله]

use one's head

/juz wʌnz hɛd/

1 از فکر خود استفاده کردن عقل خود را به کار انداختن

informal
مترادف و متضاد think
  • 1.Why don't you use your head when you face a problem?
    1. چرا وقتی به مشکلی بر می خوری عقلت را به کار نمی اندازی؟
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان