[اسم]

valor

/ˈvælər/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 شجاعت دلاوری

معادل ها در دیکشنری فارسی: رشادت شجاعت
formal
مترادف و متضاد bravery courage cowardice
  • 1.The fireman's valor in rushing into the flaming house saved the occupants from a horrid fate.
    1. دلاوری آتش‌نشان در رفتن به خانه سوزان ساکنان خانه را از سرنوشتی وحشتناک نجات داد.
  • 2.The valor of the Vietnam veterans deserves the highest commendation.
    2. شجاعت سربازان جنگ ویتنام سزاوار بیشترین تقدیرهاست.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان