[فعل]

to ventilate

/ˈvɛntəˌleɪt/
فعل گذرا
[گذشته: ventilated] [گذشته: ventilated] [گذشته کامل: ventilated]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 تهویه کردن (هوا) هوارسانی کردن

معادل ها در دیکشنری فارسی: تهویه کردن هوا دادن
formal
مترادف و متضاد aerate air air-condition
  • 1.The lungs ventilate the blood.
    1. شش‌ها خون را هوارسانی می‌کنند.
  • 2.We ventilated the kitchen by opening the windows.
    2. با باز کردن پنجره‌ها، هوای آشپزخانه را تهویه کردیم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان