Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . فک زدن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[جمله]
wag one's chin
/wæg wʌnz ʧɪn/
1
فک زدن
گپ زدن
مترادف و متضاد
chat
chatter
1.We stood around and wagged our chins for almost an hour.
1. ما همان جا ایستادیم و تقریبا یک ساعت فک زدیم.
تصاویر
کلمات نزدیک
wag
waft
waffle
wafer-thin
wafer
wage
wage-earner
wager
wagering
waggish
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان