[اسم]

le patinage

/patinaʒ/
قابل شمارش مذکر

1 اسکیت روی یخ

  • 1.Deux enfants font du patinage sur glace.
    1. دو بچه اسکیت روی یخ انجام می‌دهند.
  • 2.Le patinage sur glace demande beaucoup d'entraînement.
    2. اسکیت روی یخ تمرین زیادی می‌خواهد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان