[عبارت]

rouge comme un coquelicot

/ʁuʒ kɔm ɛ̃ kɔkliko/

1 گلگون (از شرم یا هیجان) سرخ

  • 1.Elle était très timide quand elle était enfant . Dès que la maîtresse l'interrogeait elle devenait rouge comme un coquelicot.
    1. او وقتی کودک بود خیلی خجالتی بود، به محض اینکه معلم از او سوال می‌پرسید، او سرخ می‌شد.
  • 2.Quand ils arrivent , ils sont rouges comme des coquelicots .
    2. وقتی آنها رسیدند گلگون بودند.
توضیحاتی در رابطه با این عبارت
معنی تحت اللفظی این عبارت "سرخ [قرمز] مانند گل شقایق" است که در حقیقت کنایه از "گلگون (از شرم یا هیجان)" بودن یا "سرخ" بودن است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان