خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مردود شدن
[فعل]
رَسَبَ
فعل ناگذر
1
مردود شدن
1.أُخْتِي رَسَبَتْ فِي السَّنَة المَاضِيَة مَعَ الأَسَف.
متأسفانه، خواهرم پارسال مردود شد.
2.مَا كُنْتُ أَتَوَقَعُ أَنْ تَرْسُبَ فَاطِمَة فِي الإِمْتِحَان!
انتظار نداشتم که فاطمه در امتحان مردود شود!
کلمات نزدیک
راسب
حفلة ميلاد
حفلة زواج
ترك
استلم
راقد
رائحة
زجاجة عطر
صوم
كثرة
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان