خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کار کردن
2 . کار
[فعل]
عَمِلَ
فعل ناگذر
1
کار کردن
1.أَيْنَ تَعْمَلُ هَذِه الأَيَّام؟
این روزها کجا کار میکنی؟
2.هُوَ يَعْمَلُ فِي تِلْكَ الشَّرِكَة وَ يُحِبُّ عَمَلَهُ.
او در آن شرکت کار میکند و عاشق شغل خود است.
[اسم]
عَمَل
قابل شمارش
مذکر
[جمع: أَعْمَال]
1
کار
1.أَنَا أُحِبُّ عَمَلِي.
من کارم را دوست دارم.
2.هَلْ تَدْرِي مَاذَا تَعْمَل فَاطِمَة؟ نَعَم، هِيَ مُتَرْجِمَة وَ تُحِبُّ عَمَلَهَا.
آیا میدانی فاطمه چه کار میکند؟ بله، او مترجم است و به کارش علاقهمند است.
کلمات نزدیک
ضحك
سأل
صرخ
بكى
شرب
ابتسم
ركض
سبح
ضرب
لف
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان