خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . آهستن حرف زدن
2 . پچپچکردن
[فعل]
هَمَسَ
فعل ناگذر
1
آهستن حرف زدن
پچپچ کردن، در گوشی حرف زدن
1.إِقْتَرِبِي لِأَهْمِسَ إِلَيْكِ بِبَعْضِ كَلِمَات.
نزدیک بیایید تا چند کلمه در گوشتان بگویم.
2.هُوَ هَمَسَ أَمَامِي.
او در مقابل من پچپچ کرد.
[اسم]
هَمْس
غیرقابل شمارش
مذکر
1
پچپچکردن
نجوا، آهسته حرفزدن
1.الهَمْسُ مَمْنُوعٌ فِي الصَّفِّ.
پچپچکردن سر کلاس ممنوع است.
کلمات نزدیک
نما
انكمش
زاد
سار
غنى
ارتجف
عض
تزوج
ابتلع
أغمي
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان