خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مهم
[صفت]
ausschlaggebend
/ˈaʊ̯sʃlaːkˌɡeːbn̩t/
غیرقابل مقایسه
1
مهم
اساسی
مترادف و متضاد
entscheidend
grundlegend
wesentlich
1.Meine Reisen haben eine ausschlaggebende Rolle in meinem Leben gespielt.
1. سفرهایم نقشی اساسی در زندگیام بازی کردند.
2.Seine Erfahrung war ausschlaggebend dafür, dass er den Posten bekam.
2. تجربهاش برای گرفتن این مقام، مهم بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
ausschlagen
ausschlag
ausschlafen
ausschimpfen
ausschildern
ausschließen
ausschließlich
ausschluss
ausschmücken
ausschneiden
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان