خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پدربزرگ و مادربزرگ
[اسم]
die Großeltern(pl)
/ɡroːs ɛltɐn/
قابل شمارش
جمع
[ملکی: Großeltern]
1
پدربزرگ و مادربزرگ
1.Ich wohnte bei meinen Großeltern.
1. من با پدربزرگ و مادربزرگم زندگی میکردم.
2.Meine Großeltern leben in Japan.
2. پدربزرگ و مادربزرگ من در ژاپن زندگی میکنند.
تصاویر
کلمات نزدیک
großbuchstabe
großbritannien
großbildschirm
großbildleinwand
großartig
großenteils
großfamilie
großflächig
großmacht
großmutter
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان