خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بینشان
[صفت]
spurlos
/ˈʃpuːɐ̯loːs/
غیرقابل مقایسه
1
بینشان
بیاثر
مترادف و متضاد
ohne Spuren
1.Er hat wohl von dir gelernt, wie man spurlos verschwindet.
1. او کاملاً از تو یاد گرفتهاست که چگونه میتوان بینشان [بدون هیچ نشانی] ناپدید شد.
2.Meine Schlüssel sind spurlos verschwunden.
2. کلیدهایم بینشان [بدون هیچ نشانی] ناپدید شدند.
تصاویر
کلمات نزدیک
spuren
spur
spund
spulen
spuken
spurt
spurten
sputen
spähen
spärlich
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان